کار امروز را به فردا نگذارم

دوشنبه 7 اسفند 1385

بچه که بودم از بزرگترها شنیده بودم که نباید کار امروز را به فردا گذاشت٬ من اما کارها را هی به فردا موکول میکنم٬ مثلا نوشتن را جدی نمیگیرم٬ دلم میخواهد که کتاب رمان بخوانم و خواندن کتابهای جدی را برای مدتی کنار بگذارم٬ ولی هر بار به سراغ کتابی در گنجه می روم انتخابم باز هم جدی از آب در میآید٬ من پس هر کاری را به فردا موکول نمی کنم٬ من درست در لحظاتی که میتوانم از کاری لذت ببرم به آینده نگری می افتم و حال را از یاد می برم٬ شاید باید بیشتر به خودم یعنی به آوای درونیم که گاهی اوقات چیزی را به من پیشنهاد میکند گوش فرا دهم٬ شاید باید یاد بگیرم که گوشهایم را به صداهای بیرون ببندم٬ شاید باید یاد بگیرم که آنچه را که دوست ندارم تا جایی که میشود نبینم٬ به آنهایی را که دوستشان ندارم اصلا فکر نکنم٬ من دیگر نباید اینکار را به فردا واگذار کنم٬ باید شروع کنم، شاید از همین امشب شروع کنم به خودم گوش کنم٬

يادداشت ها | بازگشت به صفحه اول

دنبالک:

آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/569


نظرات:

شما هم نظر بدهيد: