کوچ

شنبه 25 شهریور 1385

روزها کوتاه و کوتاهتر می شوند. برگهای خشک خبر از رسیدن پاییز می دهند. من به کوچ فکر می کنم. به کوچ پرنده هایی که در لابلای پیچک پشت درهای سالن خانه مان آشیانه ساخته اند. به کوچ پاییزی خودم.
کوچ ما با کوچ پرستوها فرق داشت. پرنده ها به گرمسیر می روند و ما به گرما فکر نکردیم به نور هم فکر نکردیم. ما به دنبال هوای آزاد بودیم و دیگر هیچ. ما به دنبال زمینی بودیم که ریشه هایمان را در آن بکاریم. ریشه های ما جوان بودند و هنوز دیر نشده بود.
ما کوچ کردیم. مانند پرستوها در یک صبح پاییزی اوج گرفتیم تا روزی برگردیم. سالها می گذرد و ما در رویای بازگشت هنوز خواب پرواز می بینم.

يادداشت ها | بازگشت به صفحه اول

دنبالک:

آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/539


نظرات:

شما هم نظر بدهيد: