خلايي به قدمت زن! غريزه

دوشنبه 23 اردیبهشت 1381

خلايي به قدمت زن!

غريزه مادري، نياز به مادر شدن، موجودي ديگر را در درون خود حس كردن، بالاخره نيمة ناتمام را كامل كردن. غريزه مادري، ابديت بخشيدن به چه؟ شايد به چيزي كه ميترسي ابدي نباشد. به عشق، يا يك پيوند، يا يك شروع عاشقانه ... به دنبال چيزي گشتن براي پر كردن حفره درونت كه نمي داني از كي در تو ايجاد شده و شبها وقتي كه پلكهايت را بر هم ميگذاري فقط حفره را مي بيني كه بزرگ وبزرگتر مي شود. وتو ميترسي كه نيمه ديگرت را ببلعد و ديگر نباشي. مي ترسي وچشمهايت را باز مي كني، دستت را روي قلبت مي گذاري كه مي خواهد سينه ات را بشكافد و دانه هاي درشت عرق را لمس ميكني كه بر پوست داغت مي غلتند.
از ترس بيدار ميشوي، بيداريت شباهتي به شاهزاده خانمهاي قصه هاي كودكيت ندارد. با بوسه يك جوان رعنا از خواب چندين ساله ات بر نمي خيزي و... چه خوب مي شد اگر قصه هاي كودكي ما را جور ديگري مي نوشتند آنوقت شايد تعريف ما از عشق، از رابطه و... متفاوت ميشد. هميشه شاهزاده هاي قصه ها در جايي، قلعه ايي زنداني بودند و جوان رعنايي بايد آنها را از بند نجات ميداد. يا اينكه طلسمي انها را در خوابي چند ساله فروبرده و تنها بوسه شاهزاده سوار بر اسب قادر به بيدار كردنشان است. هميشه نقش زن، نقشي مفعول بوده واز مردان به عنوان قهرماناني نام برده اند كه سرنوشت زنان داستانها را رقم مي زنند.
انتظار، تشويق به انتظار، يكي از مشخصات اين داستانهاست، روشي غير مستقيم براي بدل كردن دختران به موجوداتي كه حق انتخاب ندارند. امكان تغيير شرايط زندگي خود نيز در داستانها به آنها داده نشده چه برسد به تغييرات اجتماعي و ... تو، اين داستانها را مي شنوي و به انتظار شاهزاده اسب سوار مينشيني، تا بيايد و همه چيزرا با او تجربه كني. آنگاه است كه اگر چشمهايت را ببندي و مثلا به عشق فكر كني، او را مي بيني. اگر به لذت جنسي فكر كني او را ميبيني و... حضورش وسيع و وسيعتر ميشود تا روزي كه مي خواهي به خودت فكر كني و متوجه مي شوي كه باز هم به او فكر كرده اي. اين اوست كه عشق را براي تو تعريف و ترسيم كرده است. روزي ميرسد كه او نيست، به هر دليلي كه فكر كني و تو بايد خودت را تعريف كني، با كلمات خودت و بي هيچ امكان رجوعي به مفاهيم او. آنگاه حسش مي كني، همان خلاء را، همان چيزي را كه از تو دريغ داشته اند تا مبادا پايه هاي جامعه مردسالار بلرزد...

* نقاشي فوق كاري از دخترم توفان است كه به مناسبت روز مادر به من هديه كرده است.

يادداشت ها | بازگشت به صفحه اول

دنبالک:

آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/340


نظرات:

شما هم نظر بدهيد: