متولد ماه مهر

چهارشنبه 27 شهریور 1381

ديروز يكي از دوستان از ايران رسيد و كلي فيلم براي ما آورد. شب تنها و خسته بودم حوصله هيچ كاري را نداشتم. تصميم گرفتم فيلم متولد ماه مهر را ببينم. ديدم و دلم گرفت. از آنچه كه بر سر ما آمد دلم گرفت. از اين كه مجبور شديم همه چيز را در پستوي دل پنهان كنيم دلم سوخت. ياد روزي افتادم كه وقتي براي ثبت نام به دبيرستاني كه در آن محصل بودم رفتم از اسم نويسي من امتناع كردند و تا از مادرم هزار جور تعهد نگرفتند اسمم را ننوشتند. من هيچگاه نفهميدم كه چرا ناظم مدرسه از من متنفر بود. ياد روزي افتادم كه بايد امتحان كنكورم را مي دادم و نزديك بود صرفا به خاطر رنگ روسريم كه سفيد بود از جلسه امتحان محروم شوم. هنوز هم وقتي كه به ياد لرزشهاي آن روزم مي افتم پشتم درد مي گيرد. ديدن فيلم ايراني هيچوقت براي من تفريح محسوب نمي شود. هميشه دلم ميگيرد. فيلم ها سعي در انعكاس مسائل اجتماعي دارند. يادم ميايد پارسال وقتي براي اولين بارفيلم دايره را ديدم احساس كردم كسي دستش را بر گلويم گذاشته و مانع تنفسم مي شود. زماني براي مستي اسبها را كه ديدم بشدت تحت تاثير مشكلاتي كه كودكان اين فيلم براي امرار معاش در گير آن بودند قرار گرفتم. به سينما علاقه مند هستم ولي تماشاي فيلم هاي ايراني برمي گردد به كنجكاوي من نسبت به سينماي كشوري كه روزي بخشي از خودم را در آن جا گذاشته ام.

يادداشت ها | بازگشت به صفحه اول

دنبالک:

آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/244


نظرات:

شما هم نظر بدهيد: