زنانی که به دور خود می چرخند٬

سه شنبه 17 مهر 1386

دنیای من پر از زنانی است که در دوری باطل سالهاست که بر دور خود می چرخند٬ عاشق می شوند٬ وابسته می شوند٬ از دل و جان مایه می گذارند بچه می آورند و رها می شوند٬ساده اندیشند٬ یا نمی توانند جور دیگری باشند یا نمی خواهند یا که یاد نگرفته اند٬ یکی سالهاست با مردی زندگی می کند که به با او تنها حسی که ندارد حس زن بودن است٬ دیروز می گفت که شوهر ۱۱۰ کیلویش چیزی نمادنده بوده است که خفه اش کند٬ دیگری به خاطر عشق نمی دانم برای چندمین بار تن به روسپی گری داده و بعد از شش ماه مرد با تمامی پولی که از این راه کسب کرده بوده رفته و برای یک خود یکی ماشین مینی ماینر خریده است و حالا از من می خواهد که فردا همراهش به ادره پلیس بروم تا بر علیه دوست پسرش شکایت کند٬دیگری برای نمی دانم چندمین بار به تور یک مرد متاهل خورده که فقط سعی در کمک کردن به او داشته و حالا می خواهد زنش را ول کند و بیاید در اپارتمانی که پول اجاره اش را با اصرار خود می دهد با زنی بیست سال جوانتر از خودش به زور زندگی کند واو شجاعت جواب منفی دادن را ندارد٬ همینطور روزم با این داستانها پر می شود و من نمی دانم با اینهمه ساده لوحی چه کنم٬ انگار دردنیای زنان روزهای من تجربه مفهومی ندارد٬ انگار وقتی سرشان به سنگ می خورد به جای عبرت گرفتن خود را با شدت بیشتری به سنگ می زنند٬
دنیای من دنیای زنانی است که روزی چیزی را گم کرده اند و نمی دانند که ان چه که به دنبالش می گردند چیست و در کجا می توان آن را جست٬ زنان دنیای من شاید خودشان را گم کرده اند٬ شاید باید به دنبال خود بگردند٬

تجربيات کاري | بازگشت به صفحه اول

دنبالک:

آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/588


نظرات:

شما هم نظر بدهيد: