پذیرش تفاوتها

جمعه 30 فروردین 1381

امروز صبح بايد يك ترانسسکسوال (دگر جنسگرا) رو تا بيمارستان همراهي ميكردم كه مبتلا به ايدز بود. اولين باري بود كه يك انسان مبتلا به ايدز رو همراهي ميكردم. در چند هفته گذشته اين دومين نفري بود كه تست ايدزش مثبت بود. بيماريش انقدر پيشرفت كرده كه مرتب مريض ميشه ، سيستم ايمني بدنش حسابي اسيب ديده و كاري هم نميشه براش كرد. از طرفي مجبور هست براي امرار معاش و كمك مالي به خانواده اش شبها تو پياده رو بولوار بزرگي كه محل كار روسپیان ترانسسکسوال محسوب ميشه تو سرما با حداقل پوشش براي جلب مشتري بايسته وكار كنه . اين مردهاي زن نما اكثرشون از آمريكاي جنوبي بعد از تحمل يك سري عمل جراحي براي تغيير جنسيت به قصد روسپیگری به اروپا ميان. بعد از اتمام مدت ويزاي توريستي مجبور ميشند به صورت غير قانوني زندگي كنند. هر چند يكباركنترل پليس منجر به برگشت به كشورشون ميشه . در كشور خودشون از فقر رنج ميبرند و در اروپا ازتوهين و آزار واذيت عابران. امروز تو مترووقتي برخورد نا هنجار مردم رو ميديدم كه چطور با تعجب به فردي كه روبروي من نشسته بود خيره ميشدن ، دلم ميخواست بدونم روزي كه انسانها قادر به پذيرش تفاوتها باشند خواهد رسيد يا نه ؟

تجربيات کاري | بازگشت به صفحه اول

دنبالک:

آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/345


نظرات:

شما هم نظر بدهيد: