در مطب دكتر

دوشنبه 3 تیر 1381

در موسسه ما يكي از خدماتي كه به اختيار زنان روسپی ارائه ميشود، رسيدگي به وضعيت سلامتي آنهاست. در ميا ن مراجعه کنندگان،عده ای از زنان بلژيكي هستند كه به دليل نداشتن درآمد رسمي از بيمه درماني بهره مند نيستند. با مراجعه به ما علاوه بر اينكه يكي از ماها در تمام مراحل درمان آنها را همراهي مي كند هزينه درمان نيز پرداخت مي شود. اگر فرد مراجعه كننده آبستن باشد و تصميم دارد سقط جنين كند، در آن صورت به همراه او به مركز تنظيم خانواده مراجعه كرده و نيمي از هزينه را به عهده مي گيريم. اگر فرد خارجي باشد و نتواند فرانسه صحبت كند ،در قرار اول با روانشناس جهت بررسي دلايل تقاضاي سقط جنين از حضور مترجم استفاده مي كنيم كه هزينه اش را تماما موسسه مان تقبل مي كند. ناگفته نماند كه در بلژيك نبايد از مدت حاملگي بيش از دوازده هفته گذشته باشد. در صورت عدم امكان مالي از موسسه در خواست پرداخت تمام هزينه را مي كنيم كه عموما مورد قبول واقع مي شود. روسپيان براي مراجعه به متخصصين ديگر هم به ما مراجعه مي كنند. در طي مراجعه به دكتر زنان علاوه بر معاينه پزشكي در صورت تمايل از آنها تست ايدز، هپاتيت ب،و سفليس هم مي شود. هزينه آزمايشگاه هم به عهده ماست. در صورت ابتلا به اين بيماريها به شخص پيشنهاد درمان مي شود كه فرد با كمال ميل به علت رايگان بودن درمان مي پذيرد. در مورد ايدز به بخش مخصوصي مراجعه مي كنيم و شخص بسته به پيشرفت بيماري امكان بهره مند شدن از تري تراپي را دارد.
امروز بعد از ظهر سه زن از سه مليت مختلف را به دكتر زنان بردم. نمي دانم چطور توانستم در طي راه منظورم را به تك تك آنان بفهمانم. خوشبختانه در مطب دكتر كار آموز كوبايي ای بود كه با دو تا از خانمها كه زبانشان اسپانيايي است صحبت و براي دكتر و من نقش مترجم را بازي كرد. از سه زن همراهم، يكي از روماني بود كه در حال حاضر تحت پوشش ماست. اين شخص يكي از قربانيان قاچاقچیان انسان بوده و در ابتداي ورودش به بلژيك تصميم به همكاري با پليس گرفته و با دادن اطلاعات در مورد اين باند مافيايی به روسپیگریش پايان دهد. دومي زني چهل وسه ساله اي از كلمبيا بود كه روسپيگري براي او تنها امكان پرداخت هزينه فرزندانش در كلمبياست. سومي جديد بود و مدت زماني بيش نيست كه او را از دور مي شناسم. امروز فرصت خوبي بود تا با او بيشتر آشنا شوم. سي ساله و مادر سه فرزند است كه هر سه آنها را در اكوادور به پدر ومادرش سپرده تا خود براي يافتن كار به اروپا بيايد. از شوهرش مي پرسم مي گويد : وقتي وضع اقتصادي مان خراب شد، ما را گذاشت و رفت. خودش در كارخانه اي كار مي كرده كه با تعطيل شدن آن در آمد ناچيزش را نيز از دست داده بود. چه مي توانستم به او بگويم. كلمه اي براي دلداريش نيافتم. ترسيدم حتي به او بگويم تا يك ماه ديگر كه ويزاي او تمام مي شود، حضورش در بلژيك غير قانوني خواهد بود. در هر كنترل پليس امكان استردادش به اكوادور وجود دارد. به او گفتم كه نتيجه آزمايشات تا يك هفته ديگر آماده مي شود و اگر مايل است مي تواند با من تماس بگيرد.

تجربيات کاري | بازگشت به صفحه اول

دنبالک:

آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/296


نظرات:

شما هم نظر بدهيد: